معبر نخست:

در مفهوم جنة، نکته هایی گفتیم؛

و گفتیم یکی از مراتب جنة،

جنّة النّعیم است.

می گویند نعیم جمع نعمت است؛ یعنی نعمتها.

ولی می توان گفت نعیم بر وزن فعیل، صیغه ی مبالغه است؛

یعنی نعمتی ک نهایت نعمتهاست.

نعمتی در اوج کمال.

معبر دوم:

نعمت، هم نعمت مادی است؛ هم نعمت معنوی.

نعمت مادی را فعلا کاری نداریم ک ببینیم نعیمش چیست؟

یعنی نهایت نعمت مادی چیست؟

نعمت معنوی چه؟

نهایت نعمتهای معنوی کدام نعمت است از منظر قرآن حکیم؟

با من بیایید:

************************

معبر سوم:

حضرت ختمی مرتبت رسول گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله

در یوم الله الأکبر، یوم الغدیر

ک اکثر افراد از مکه و مدینه و اطراف این دو شهر

همراه او بودند؛ چون شنیده بودند آخرین حج واجب رسول الله است؛

همه را در موقف غدیر جمع کرد و فرمود:

. أللّهمّ إنّک أنزلتَ الآیةَ فی علی ولیّکَ عند تبیین ذلک و نصبک إیاه لهذا الیوم:

ألیومَ أکمَلتُ لکُم دینَکُم و أتمَمتُ علیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الإسلامَ دیناً

بارالها

همانا تو در حین تبیین نصب ولایت و خلافت علی ولیّ ات، این آیه نازل کرده ای:

امروز دین شما را برایتان کامل نمودم؛ و نعمتم را بر شما تمام کردم؛ و رضایت دادم ک اسلام دین شما باشد. 

*************

نعمتِ تمام.

تمامیّت نعمت.

همان نعیم.

نهایت نعمت.

اوج نعمت.

علی است.

ولایت مولا امیرالمؤمنین است.

چه نعمتی بالاتر از این؟

ک هم دین با آن کامل می شود،

هم دین اسلام، با این نعمت، معنا و مفهوم می یابد.

و رضای حق تعالی هم در همین است.

*************

و چرا این نعمت جنة نعیم بود و هست؟

مگر نگفتیم جنة یعنی محفوف و پوشیده؟

مگر زمان نبوت حضرت رسول این نعمت، نهان نبود؟

و حتی بعد از حضرت رسول هم، ب باطن رفت.

****************

یکی از عباراتی ک در زیارت مخصوصه ی یوم الله الغدیر می خوانیم:

و جنّاتٌ لهم فیها نعیمٌ مقیمٌ خالدین فیها

و این همان جنة مخلّد است.

هرکس در این جنت دخول یافت، خالد و مخلّد خواهد بود.

چه مناسبتی:

دخول

خلود


در دعای ندبه می خوانیم:

إذ اخترتَ لهم جزیلَ ما عندک من النعیم المقیم الذی لا زوال له و لااضمحلال

برای اولیای خویش، بهترین پاداش ک نزد توست برگزیده ای:

بهترین بهره از نعیمی ک پایدار است و زوالی و فنایی برای آن نیست و همیشگی است.


و چه شیرین در زیارت امام حسین علیه السلام در روز عرفه می خوانیم:

ألسّلامُ علیکَ یابن قائد الغرّ المُحَجَّلین إلی جنّات النّعیم

سلام بر تو ای پسر آن قائدی ک سپیدرویان را ب سوی جنات النعیم راهبری می کند.

و در دعاهای قبل و بعد نمازمان می خوانیم:

و أسئلکَ نعیماً لا ینفد

از همان نعمت عظمایی می طلبم ک پایانی ندارد.

****************

حیفم می آید این را هم اضافه نکنم:

در زیارت رجبیه می خوانیم:

بارالها

از تو می خواهم ک مرا ب آن مرجع بازگردانی،

آن نعیم ازلی؛

آن عیش پیش رو؛

ک اکل و شُرب رحیق و سلسبیلش، همیشگی و دائمی است؛

شرابی ک از نوشیدنش سیر نمی شویم؛

مارا ب محضر ایشان رجعتمان ده.

(ب عبارات اکل و شراب و سلسبیل و رجعت دقت کنید)

*****************

  

معبر چهارم:

حتی اگر ب زمان هبوط آدم و حوا از آن جنت بازگردیم؛

از آن زمان ب این سو

هرچه در آیات قرآن حکیم می بینیم 

ما را ب ذکر نعمت و شکر نعمت توصیه کرده اند.

ببینید:

وَاذکُروُا نعمة اللهِ علیکُم

آن نعمت الهی ک بر شما داده شد، یادش کنید.

وَاشکُروُا نِعمَةَ الله إن کنتم إیّاهُ تعبدون

اگر فقط او را عبودیت می کنید، شکر نعمت الهی را بجا آورید.

(در خطبه ی غدیر:

علی را بزرگ بشمارید)

ما بِکُم مِن نِعمَةٍ فَمِنَ الله

هیچ نعمتی ب شما داده نشده مگر اینکه از سوی خداوند داده شده.

( علی، نعمت است، نعیم است؛ خدای تعالی او را ب ما داده)

وَ أمّا بِنِعمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّث

سخنی تازه بگو از آن نعمت پروردگارت

**********************

معبر پنجم:

أیَطمَعُ کُلُّ امریءٍ منهُم أن یدخل جنَّةَ نعیم؟

آیا هر یک از آنها طمع آن را دارند ک در این جنة نعیم داخل شوند؟

باید هم داشته باشند.

اصلا در گوشه ای از آیات قرآن

آیاتی است بنام آیات اعراف.

از اصحاب اعراف می گوید

ک مابین جنة و نار حیرانند؛

و منتظرند تا قسیم النار و الجنة اشارتی فرماید و عنایتی

و آنها 

لَم یدخلوها وَ هُم یَطمَعوُن

وارد آن جنة نشده اند و طمع ورود بدان دارند.

*******************

مگر می شود کسی طالب این جنت المأوی نباشد؟

مگر می شود کسی حرص دخول ب این دارالخُلد را نداشته باشد؟

مگر می شود علی را بشناسی و او را طلب نکنی؟

مگر می شود طالب هم جواری با او نباشی؟

در زیارت هانی بن عروه می خوانیم:

وَ جَمَعنا و إیّاکُم معهم فی دار النّعیم

هانی از اصحاب الحسین است، اصحاب الجنة؛

در این زیارت می گوییم:

خداوند ما را و شما را همراه اهل بیت علیهم السلام در دار النعیم جمع سازد

إن شاء الله

*********************

مگر در این جنة النّعیم چه خبر است؟

اهل این جنّة کیانند؟

ألسّابقون السّابقون

اولئک المُقرّبون

فی جنّات النّعیم

آنها ک اهل سبقت اند؟

در دعای ندبه می خوانیم:

لا یُسبَقُ بِقَرابَةٍ فی رَحِم

وَ لا بِسابِقَةٍ فی دین

علی هم در رَحِم(ارتباط خونی) سابق است؛ هم در دین(ارتباط عقیدتی).

فأمّا إن کانَ مِنَ المُقَرَّبین

فَروحٌ وَ رَیحانٌ وَ جَنَّة نعیم

اگر از مقربین باشی،

ک سابقون جزو مقربین اند؛

روح و ریحان و جنة نعیم در انتظار توست.

إنّ الأبرارَ لفی نعیم

ابرار هم در این نعیم اند.


ألسّلام علی نعمة الله علی الأبرار

سلام بر آن نعمت الهی ک ب ابرار داده شده است

(زیارت ششم حضرت وصیّ )

*************************

معبر  ششم:

این نعمت، همان است ک از آن سوال خواهند کرد:

ثُمَّ لَتُسئَلُنَّ یومَئِذٍ عنِ النّعیم

در قیامت از این نعمت عظیم سوال خواهند کرد.

وَ قِفوُهُم إنّهُم مَسؤولون

آنها را متوقف کنید؛ باید مورد سؤال واقع شوند.

چرا؟

برای چه؟

**********************

معبر هفتم:

در موقفی همه را نگه می دارند تا بپرسند با آن نعمت چه کردید؟

أفَبِالباطِلِ یُؤمِنوُنَ وَ بِنِعمَةِ اللهِ یکفُروُن؟

آی شماها

آیا ب باطل ایمان آوردید و ب نعمت الهی کفر ورزیدید و حقیقتش را پنهان ساختید؟

یَعرِفوُنَ نِعمَةَ اللهِ ثُمَّ یُنکِروُنَها

آنها نعمت الهی را می شناسند؛ بدان معرفت دارند؛ ولی بعد، آن را انکار می کنند.

آری

نعمت الهی را در یوم الغدیر شناختند؛ بدانها معرفی شد؛ ولی بعد.

ذلکَ بِأنَّ اللهَ لَم یَکُ مَغَیِّراً نِعمَةً أنعَمَها علی قومٍ حتّی یُغَیِّروُا ما بأنفسهم 

اینها بدان خاطر است ک بدانید خدای تبارک و تعالی هیچ نعمتی را بر قومی تغییر نمی دهد مگر آنکه خودتان آن را متغیر سازند.

ببین

گوش کن.

آیا صدای ناله های مولا را از نخلستانهای کوفه می شنوی؟

ألّلهم اغفر لی الذّنوبَ الّتی تُغَیِّرُ النِّعَم

بارالها

بیامرز بر من آن گناهانی را ک نعمتها را تغییر می دهند.

******************

این سیر و گشت همچنان ادامه دارد.

( از معبر اول، کلمات زیر خط دار را دنبال کنید)


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها