گفتی: ما خَلَقتُ الجِنَّ وَ الإنس إلّا لِیعبدونی

جنّ و انس را خلق کردم تا عبد من باشند و مرا عبودیت کنند.

گفتند: لِیعبدونی أو لِیعرفونی

عبودیت کنند، یعنی معرفت پیدا کنند؛ بشناسند.

چون خودت گفتی: إنّی کنتُ کنزاً مَخفیّاً فأحببتُ أن اُعرَف 

 من گنج نهان بودم، دوست داشتم شناخته بشم؛ منو بشناسند و بمن معرفت پیدا کنند.

گفتند: مَن عَرَفَ نفسَهُ فقد عرفَ رَبَّه

هرکس نفس» خودش رو بشناسه، ربّ خودش رو شناخته.

می گم: نفس، ینی جان.

کاملترین، بالاترین جان، کیه؟

اون پیدای پنهان کیه؟

کی از نهان خارج می شه؟

نفس من

جان من

اصل جان من

اصل نفس من

نفس النفوس

بیا ای جان، ظاهر شو در من.

ک سخت منتظرم.

و مضطرّ مضطرّ مضطرّ




مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها